1- یکنفر اهل منطق به شهری وارد شد و تصمیم گرفت نزد سلمانی برود و سروصورتش را اصلاح کند. آن شهر دو سلمانی بیشتر نداشت. وقتی مرد بسراغ نخستین سلمانی رفت، او را با سر وصورتی آشفته و پرپشت و موهایی ژولیده و نامرتب و هنگامی که به سراغ دومین سلمانی رفت، او را با موهایی بسیار مرتب و ریشی تراشیده یافت. لذا تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و سروصورتش را بپیراید. چرا او چنین تصمیمی گرفت؟
2- زنی را در خیابان دیدم که پسربچه ای را به دنبال داشت. از او پرسیدم: این پسر با توچه نسبتی دارد؟ گفت: «او پسرِ پسرم است، برادر شوهرم» ، چطور چنین چیزی ممکن است؟
3- شخصی تخم مرغ را دانه ای 70 ریال خرید و دانه ای 50 ریال فروخت و سرانجام میلیونر شد! چطور چنین چیزی ممکن است؟
4- عبارت زیر را بخوانید: H-m-b-a-a4-b-r
5- منظور از جمله «شیخ الحدید مال جدید الاصم شما بود» چیست؟
6- چرا شکارچی به هنگام شکار، یک چشمش را می بندد؟
پاسخ ها:....................................................................................................................................
1- جواب :زیرا با نگاه کردن به موهای نخستین سلمانی، فهیمد او توسط دومین سلمانی که مردی ناشی بوده سلمانی شده است؛ اما سلمانی دوم که موهایی مرتب و منظم داشته، توسط سلمانی اول اصلاح شده است. بنابراین تصمیم گرفت نزد نخستین سلمانی برود و چون شنیده بود «سلمانی ها وقتی بیکار می شوند، سر یکدیگر را اصلاح می کنند
2- جواب: تنها در صورتی ممکن است که دو دوست، هر یک با مادر شوهر مرده یا مطلقه دیگری ازدواج کنند و هریک از آن مادران پسری بدنیا آورند. این پسر برای زن دیگر، حکم پسرِ پسر و برادرِ شوهر را دارد.
3- پاسخ: او نخست میلیاردر بود، اما در اثر زیانهای پی در پی بخشی از دارائیش را از دست داده و میلیونر شد.
4- پاسخ: عبارت مزبور چنین خوانده می شود: (هاشم بیا آچار بیار )
5- جواب: با توجه به اینکه معنی شیخ «پیر» و معنی حدید «آهن» و معنی جدید «نو» و معنی اصم «کَر» است، پس معنی جمله مزبور چنین می شود: «پیراهن مال نوکر شما بود.
پاسخ: زیرا اگر دو چشمش را ببندد، جایی و کسی را نخواهد دید و قادر به شکار نخواهد بود.